اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌پیوسته میلاد حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌ از نگاهِ زلالِتان گفتیم همِه‌جا از خصالتان گفتیم هرکجا رفته ایم با عشق از.... حرم و ایٖل و آلِتان گفتیم به هوایِ بهشت دَم نزدیم این بهشت است حالِمان گفتیم از اَزل ریزه‌خوارتان هستیم نان‌خوریم از قِبالتان گفتیم می‌رسد رزقِ عالم از قِبَلَت حرمی جا گرفته در بغلت حُبِّ این نازدانه ایمان است روضه‌اش روزیِ شهیدان است هر که در زندگی غلامش بود در صفِ حشر شاه و سلطان است دستِ پروردگار او وَالله سایه‌سارِ سرِ محبّان است سفره‌ای پهن می‌کند بانو نان‌خورَش حضرتِ سلیمان است هر که جان داده است در راهَش شک نکن میهمانِ جانان است نه فقط دختر است بابایی پدرش بود و کِیْفِ لالایی کوثرِ رویِ دستِ من لالا دخترِ نور و نسترن لالا شبهِ مادر نواده‌یِ حیدر شهدِ جانِ عمو حسن لالا اُمِّ‌اِسحاق وقتِ خواب نبود به ربابم تو زُل بزن لالا تو در آغوشِ حضرتِ مهتاب می‌شوی دیده‌بانِ من لالا هِق‌ْهِقَت مثلِ خطبه‌یِ عمّه ذوالفقاریست واقعاً لالا اِقتدارِ اذانِ نابِ علی می‌شوی گوشه‌یِ خرابه علی روضه‌هایت پُر از شکوهِ غدیر شام را کرده گریه‌اَت تسخیر دستِ خود را بگیر بر دیوار تا شود مادرِ حرم تصویر با تو بد کرده روزگار مگر که شدی ای سه‌سالهِ بی‌بی پیر نیشِ دندانِ تو شکسته چرا؟ بر تنَت ردِّ حلقه‌یِ زنجیر دخترِ روضه مادرِ گریه خواهرِ طفلِ تشنه‌یِ بی‌شیر سرِ همبازیِ تو بر نِی بود قاتلِ ندبه خنده ُو مِی بود @sehreashk