اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی مبعث پیغمبر اکرم صلَّی اللّه علیه و آله و سلّم
نورِ حقّ وُ کوهِ نور وُ روزهایِ روشنی
روزهایی خارج از اِدراک وُ فهمِ چون منی
شد زبان از لطفِ یزدان باز وُ میگویم کمی
از هزاران نکتهیِ خلقِ وجودِ آدمی
یادِ آن روزی که حکّاکِ اَزل از گِل دلی
آفرید وُ عشق را جا داد بینِ منزلی
لحظهای که عشقِ حق جا در وجودِ بنده کرد
عرش وُ فرش وُ ساکنانِ آن به انسان سجده کرد
گفت شیطان : آتشم از خاک پایینتر رَوم ؟!
من به پایِ فتنهها و جنگ باید سر نَهم ؟!
حضرتِ حق در جوابِ این تَمرُّد این چرا
بعدها مخلوقِ خود را کرد مهمان در حرا
آنکه شیطان اهلِ جنگ وُ ننگ وُ شرّش گفته بود
صبح تا شب روزهدار وُ تا سحر کارش سُجود
ردِّ پایی از خدا را در حرا یک اربعین
آسمان میدید پیشانی نهاده بر زمین
تا چهل کامل شد آمد این ندا از آسمان
از مَنی وُ با منی وُ مالِ من قرآن بخوان
عاشقی مکتب ندیده تا خدا پرواز کرد
اُمِّیِ جهلِ عرب لبهایِ خود را باز کرد
سورهیِ وحدانیت را احمدِ مختار خواند
شصتْ بر دندانِ حیرت دشمنِ دادار ماند
از حرا آمد فرود اسلام وُ نورِ خانه شد
بیبیِ عالم خدیجه دورِ او پروانه شد
پیش از آنی که بداند کعبه این اسلام چیست؟!
دید همراهِ نبی در هر نمازِ او علیست
مدّتی پنهان به امرِ حق شد از چشمِ عرب
مخفیانه گفت از توحید وُ یکتاییِ رب
دانهیِ عشقِ خدا در جانِ مکّه سبز شد
نغمهیِ اللّهُاکبر مشقِ راه وُ رمز شد
تا سهسالی میگذشت اوضاع بر این مِنوال تا ....
مُرشد آورد از خدا سویِ پیمبر قال تا ....
دعوتِ مخفیِ خود پیدا وُ رفعِ فتنه کرد
بهرِ فریادِ الهی پادگانش کعبه کرد
چوب خورد وُ سنگ خورد وُ طعنه خورد وُ ناسزا
تا نشانی داد بر انسانِ نادان از جزا
رحمتی بر مؤمنینی ضربهای بر کفر وُ کین
اُسوهیِ نیکِ خدایی رحمةٌلِلعالمین
سالروزِ مبعثت را جشن میگیرد زمان
لیک مانده بر دلِ امروز بغضِ کاروان
کاروانی از مدینه راهیِ کربوبلاست
از همین امشب به دل دلشورههایِ نینواست
از همین امشب هوایِ شالِ ماتم کردهام
سینهام را نذریِ ماهِ محرّم کردهام
کاروان راهیِ صحراهایِ سرگردانی است
حاجیان در کوفه حرف از دعوت و مهمانی است
طفل در گهواره دارد گوئیا عزمِ طواف
آن طوافی که کمالش را خدا کرده مَصاف
نیزههایِ کوفهیِ ننگ و ریا مَرکب شده
نالههایِ محمل و هر سنگ یازینب شده
یا رسولاللّه دینِ مسلمین شد حکمِ ری
جانشینت رویِ نِی ناموسِ تو در بزمِ مِی
انتظارِ بازگشتِ خوُ وُ رفتارِ تو را
میکِشد بیتِ خدا وُ میزند ناله بیا
مهدیِ زهرا شده توحید دلتنگِ حضور
قلبِ زهرا مادرِ سادات بیتابِ ظهور
انتظارِ پرچمت را میکشد دینِ رسول
جانِ زهرایِ بتول این نوکرت را کُن قبول
#مثنوی #عید_مبعث #مکه #حضرت_محمد_صل_الله_علیه_وآله_وسلم
#حسین_ایمانی
@sehreashk