اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل هدیه به مادرِ شهید و گریز روضه‌یِ حضرت علی اکبر علیه السلام آهی کشید آهسته و یک آرزو کرد این آرزو حالِ حرم را زیر وُ رو کرد با چادرش قدری غبار از قبر برداشت با گرد وُ خاکِ چادری‌اش گفتگو کرد دانی چرا کردم تو را بر دیده سُرمه دیدی چه بانویی تو را با گریه بو کرد از ذرّه‌هایت می‌رسد بویِ گلِ من باید به وقتِ مَسحِ این تربت وضو کرد خونِ شهید از جنسِ خونِ شاهِ عشق است با کربلا ما را خدایش روبه‌رو کرد ای کربلایی کربلایم خاکِ پایت با روضه باید فکرِ بغضِ این گلو کرد تازه‌جوانِ من فدایِ آن جوانی که بر رویِ تکّه حصیری کارِ هوُ کرد تکّه به تکّه بر رویِ تکّه حصیری بابا تو را چید وُ نبی را جستجو کرد اللّهُ‌اکبر شد اذانم واژه واژه داغِ علی‌اکبر مرا دلتنگِ او کرد @sehreashk