اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی فاطمیه مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌ پاک و مطهّری و سراپا نجابتی آئینه‌ای و سنگرِ روزِ قیامتی همسنگریِ شیرِ خدا در سپاهِ عشق بانویِ آسمانیِ ما سرپناهِ عشق حرفِ تو حرفِ احمدِ مختار و مرتضاست هر فاطمیه مخزنُ الاسرارِ کربلاست هر فاطمیه می‌شود آرام ناله کرد با روضه‌هایِ غربت و دلواپسیِ مرد این زندگی نَه مرگ به واللّه بهتر است وقتی طناب رویِ دو بازویِ حیدر است شهری به صف شدند برایِ کشیدنش آتش گرفته سینه به همراهِ گلشنش دود از میانِ خانه‌یِ مولا بلند شد پاسخ به اشکِ مادرِ ما نیشخند شد خوردند حقِّ شاهِ غریبِ غدیر را بردند با طناب و کنایه امیر را آمد برایِ حفظِ ولی‌اش ولی نشد اینبار مرهمِ غم و دردِ علی نشد اینبار دردِ دیگرِ سرِّ سجود شد آمد غلاف و بازویِ مادر کبود شد افتاد بر زمین و زمین زد ابوتراب دنیا شده به رویِ سرِ مرتضی خراب ظالم‌تر از سقیفه کسی دیده است؟! نه گل با غلافِ کینه کسی چیده است؟! نه شد یاس بستری و امیرش‌‌‌ به خانه بود بر دست و رو و پهلویِ کوثر نشانه بود شبها قنوتِ نافله‌اش ندبه و نواست تنها دعایِ فاطمه یابن‌الحسن بیاست @sehreashk