اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد امام محمّد باقر علیه السلام به دنیایت نگاهی کن که رویی خوش نشان داده تمامِ غصّه‌هایِ خانه‌یِ قلبش تکان داده مدینه نورباران و فلک آئینه‌بندان است به یُمنِ مقدمش در سینه‌یِ ما عشق مهمان است شبی زیبا رسیده حال و روزِ شیعه رویایی‌ست زمین و آسمان کون و مکان بِااللَّه تماشایی‌ست نشسته بر لبِ روحِ دعا الحمدللّه وُ ..... ستاره می‌زند لبخند بر خورشید با ماه وُ .... صدایِ آسمانی‌ها پر از شوق است و شور و شاد پسر داده خدا امشب به زین‌العابدین سجّاد مرام و نام و رفتاری پر از پیغمبری دارد میانِ سینه قلبی با ولایِ حیدری دارد نفس‌هایش پر از زهراست آرامِ دلِ زهرا نشسته بر لبش ذکرِ علی مولا علی مولا به رویِ دستهایِ مرتضاییِ اباالفضل است گلِ نسلِ حسین است و به اصلِ کربلا وصل است تمامِ علمِ حق را جا میانِ سینه‌اش داده چه اُنسی دارد این مخلوق با معبود و سجّاده امامِ پنجم و معصومِ هفتم باقرالعلم است حسن در رأفت و ایثار حسینِ غیرت و حِلم است سلام سینه‌یِ عاشق به صحنِ پرغبارِ عشق به مظلومِ بقیع و شاهدِ پیکارِ یارِ عشق به چشمِ نونهالی که غمِ گودال را دیده به لبهایی که در عصرِ عطش چون چوب خشکیده به پایی که برهنه همسفر با قافله بوده همان پا که غروبِ غصّه‌ها پر آبله بوده به حالِ کودکی که رویِ نیزه دلبرش می‌رفت تنِ جدَّش به گودال و به رویِ نی سرش می‌رفت به آهِ سینه‌یِ دردانه در یک گوشه‌یِ ویران به آن لحظه که می‌کَنده رقیّه پیشِ چشمش جان الهی کربلایی کن غلامِ کربلایی را بده حکمِ بقیعِ این دلِ زار و هوایی را به حقِّ حضرتِ باقر بیا و ندبه‌خوانم کن بیا چشم‌انتظارِ مهدیِ صاحب زمانم کن @sehreashk