اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته میلاد امام محمّد باقر علیه السلام بالِ دل وا شد و مسافر شد در هوایت‌‌‌ تپید و زائر شد نوکرِ بی‌سوادِ تو وقتی .... مدح و وصفت شنید شاعر شد قیمتی شد کلامِ شاعر تا .... با امامش کمی مجاور شد متلاطم که شد دلم اسمت موجبِ اِمتنانِ خاطر شد پادشاهیِ عرش شد سهمِ .... هر کسی که غلامِ باقر شد هر که دور از شما شده فانی‌ست نوکریِ حرم سلیمانی‌ست عرشِ حق با شما هماهنگ است دل بدونِ ولایتان سنگ است روزِ محشر بدونِ آلِ علی پایِ هر نوع محاسبه لنگ است هر که با این حرم خصومت داشت آخرِ کار قسمتش ننگ است حقُّ و این خانواده همراهند دشمنی با اِلٰه در جنگ است شک ندارم که در صفِ محشر جا برایِ معاندان تنگ است گامِ اهلِ نفاق محکم نیست جایِ خصمَت به جز جهنّم نیست صاحبِ مَشیِ مصطفی لبّیک نوه‌یِ شاهِ کربلا لبّیک باقرُالعلم باقرُالعرفان گلِ زهرا و مرتضی لبّیک پدرِ صدق و پاکی و اخلاص پسرِ سجده و دعا لبّیک تو بزرگی به وسعتِ دریا دوست دارد عمو تو را لبّیک شاهدِ نینوایِ ایثاری با غمِ زینب آشنا لبّیک از مدینه به کربلا وصلی مَطلعَت شانه‌‌یِ اباالفضلی مظهرِ روشنیِ خورشیدی صحنه‌هایِ حماسه را دیدی رویِ دوشِ عمو اباالفضلت بر فرازِ وفا وُ اُمّیدی غنچه‌ای بودی و رقیّه صفت از غمِ مشکِ پاره خشکیدی پابرهنه غروبِ عاشورا پایِ سرنیزه‌هایِ توحیدی پیشِ چشمت سه‌ساله دق کرده رویِ خِشتِ خرابه خوابیدی در بقیع بی‌قرارِ دلداری چشم بر راهِ روزِ دیداری @sehreashk