من ترانهم 24 سالمه.
چند سال پیش #نامزدم منو به خاطر خواهرم ترک کرد. یه شب تو مراسم عروسی یکی از اقوامم، با نامزد جدیدش دقیقا اومدن روبروی من نشستن، نگاهش همش به من بود و دستش تو دست نامزدش.
وانمود میکرد که خیلی خوشبختن...
دیگه #تحمل دیدنشونو نداشتم، از سالن رفتم بیرون و مسير باغ رو در پيش گرفتم، اصلا نفهمیدم کی رسیده بودم #تهِ_باغ❗️
خیلی عجیب #خلوت بود😰😱
خواستم برگردم برم سالن که سروش روبروم ظاهر شد، خنده ی ترسناکی روی لب داشت بهم نزدیک میشد 📵
خواستم از کنارش ردشم که یهو دستمو ... https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf