🔴 نقل است ڪه روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده میشد. به خیل عظیم جمعیتی ڪه آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بیدلیل مغرور نشو! اینها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمیآمدند و «علی» را انتخاب میکردند. معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نمازگزاران را ثابت میکند.
پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخنرانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود را ....
ادامه داستان در لینڪ زیر🔰
https://eitaa.com/joinchat/2477522982Cac87f4500a