🔻🔻
دستـخط مهــم شیــخ؛
🔸یکی از مهمترین اسناد موجود در پروندهی شیخ حسن لاهوتی، دست خط او دربارهی خودکشی فرزندش، وحید لاهوتی است. وی در این دست خط، فرزند منافقش را در زمرهی شهیدان دانست. وی سپس به جمهوری اسلامی به شدت حمله کرده و کشته شدن فرزندش را نه از سوی تاج به سرهای سلطنتی! بلکه از جانب عمامه به سرهای فریبکار قلمداد کرد!
🔻"اسدالله تجریشی" که از نزدیکترین دوستان شیخحسن لاهوتی بود، مرگ وی را
#خودکشی میداند و در اینباره میگوید:
«بعد از مدتها که آقای لاهوتی از سپاه خارج شد و با سران مملکت اختلافاتی پیدا کرد، به من زنگ زد که فلانی من در بیمارستان بستریام و ناراحتی قلبی دارم، نمیخواهی به دیدنم بیایی؟ من هم برایش پیغام دادم که انشاءالله دیدار من و تو در قیامت و ما همدیگر را نخواهیم دید. چون مسعود رجوی و افرادش برای وی گل برده و او را در چنگ و بال خودشان گرفته بودند، من دوست نداشتم ببینمش.
🔸یکی از دوستان که مسئول گروه ضربت بود نقل میکرد که آقای لاجوردی حکم داده بود که بروید آقای لاهوتی را بیاورید. ما هم به اتفاق پسرش وحید به در خانهشان رفتیم، ولی هر چه در زدیم ایشان در را باز نکرد و گفت اگر مزاحم شوید، میروم پشت تیربار و یکی را زنده نمیگذارم. با آقای لاجوردی تماس گرفتیم و کسب تکلیف کردیم. ایشان گفت در را بشکنید و وارد شوید.
میخواستیم در را بشکنیم که در را باز کرد.
🔸وارد منزل که شدیم، دیدیم سه تا تیربار، چند قبضه ژ۳ و تعدادی دلار و نامهها و مکاتباتی با مسعود رجوی روی میزش هست. وحید را هم با خودمان برده بودیم تا منزل را بگردیم.
وحید به من گفت در کانال کولر پشتبام یک چیزهایی هست، برویم آنها را هم برداریم. خانهشان سه طبقه بود. ما را برد پشتبام و از غفلت ما سوء استفاده کرد و خودش را از بالای بام به زمین پرتاب کرد و یکمرتبـه مُخش ریخت روی زمین و از دنیا رفت!!
🔸آقای لاهوتی آمد و نگاهی کرد. خیلی تحت تأثیر پسرش بود و گفت: من آمـادهام، ببریدم، ولی قلبم درد میکند، برویم داروی قلبم را بردارم. گفتیم: برو بردار. رفت سر جعبهی داروها، یک چیزی ریخت کف دستش و خورد و گفت برویم.
توی ماشین که گذاشتیمش بعد از چند دقیقه دیدم دارد جان میدهد. سریع تماس گرفتیم که ایشان زهر خورده، آنجا آماده باشید. پزشک آمد و هنگامی که رسیدیم معاینه کرد و گفت ایشان مرده و علت مرگ هم مشخص شد که مرگ موش بوده است!»
#ادامه_دارد...