روایت حماسه3(ستاره ها).mp3
6.34M
🎙 این نورانیت را خیلی ها دیدند؛ ما هم دیدیم! 💠 یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است، «سرگرد رستمی» بود به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود، در مجموعه گروه شهید چمران، آنجا فعالیت می کرد. بنده مکررا او را می دیدم؛ می آمد، می رفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهایی که فردا داشتیم، صحبت می کردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل آلود است؛ این پوتین ها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه می درخشد؛ نورانی بود... ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 www.serajnet.org 🆔 @serajnet