#ادامه_مطلب
#فرایند_فکری_سروش
🔸️
فرایند و بسط اندیشههای سروش را با دو رویکرد میتوان پیگرفت:
1️⃣ رویکرد نخست: شخص محور است یعنی با توجه به شخصیتهایی که بیشتر در شکل گرفتن اندیشههای سروش تاثیرگذار بودهاند، قابل شناسایی است.
2️⃣ رویکرد دوم: جریان یا موضوع محور است یعنی با توجه به جریانهایی که سروش با آنها در تقابل بوده یا موضوعاتی که دغدغه فکری او را تشکیل میدادند قابل پیگیری است.
🔺️
دکتر سروش در بخش شخص محوری از چه شخصیتهایی تاثیر پذیرفتند؟
🔹️سروش در فرایند فکری خود به ترتیب از شخصیتهایی مانند
ملاصدرا، پویر، کانت، گادامر و شلایر ماخر متاثر بوده بودند. ابتدا ملاصدرا است. گرایش خود را به اندیشههای صدرایی و مبانی
#معرفتشناختی و رئالیستی حکمت متعالیه با تدوین کتاب نهاد ناآرام جهان نشان میدهد.
🔹️در مرحله بعد از پوپر متاثر است. سروش در این مرحله با توجه به علاقهاش نسبت به فلسفه علم و گرایش به دیدگاههای فیلسوفان علم به ویژه ابطالگرایی پویر به سوی
#ابطالگرایی معرفت تجربی سوق پیدا کرد. کتاب علم چیست؟ فلسفه چیست؟ در این مرحله تدوین شد و برای نخستین بار فلسفه علم کارل پویر وارد اندیشه دانشگاهیان شد.
🔹️ آگاهی وی از فلسفه علم و فلسفه سیاسی کارل پویر سبب شد که تا به همراه بزرگانی چون استاد مطهری، استاد مصباح و استاد سبحانی به نقد
#مارکسیسم که یکی از جدیترین رقبای انقلاب اسلامی بود، بپردازد.
🔹️سروش که سالها خود را شاگرد خلف پوپر میدانست، از اردیبهشت سال ۱۳۶۷ وارد مرحله جدیدی شد و با کنارگذاشتن فلسفه علم، پای به عرصه
#هرمنوتیک و معرفتشناسی معارف دینی میگذارد. او با تدوین قبض و بسط تئوریک شریعت که به صورت مقالاتی در کیهان فرهنگی نیمه دوم دهه شصت با عنوان بسط و قبض تئوریک شریعت منتشر گردید، رویکرد گادامری و
#نسبی گرایی معرفت دینی را نظاممند کرد.
🔹️نهایتا در مرحله چهارم تائیرپذیری خود را از شلایر ماخر و شاه ولیالله دهلوی نشان میدهد.
🔺️
میتوان گفت بخش نسبیت دین را در این مرحله تدوین میکند؟
بله دکتر سروش در این مرحله به نسبیت معرفت تجربی و معرفت دینی بسنده نمیکند و پا را فراتر گذاشته و
#نسبیت_دین را هدف قرار میدهد.
🔹️ او با تدوین و انتشار بسط تجربه نبوی در سال ۱۳۸۷، علاوه بر بسط تجربه نبوی به مقولههای دیگری مانند ذاتی و عرضی در ادیان، دین اقلی و اکثری، خاتمیت پیامبر و غیره نیز پرداخته است. به تعبیر وی: [در] قبض و بسط تئوریک شریعت، سخن از بشری بودن و تاریخی بودن و زمینی بودن معرفت دینی میرفت و اینک در بسط تجربه نبوی سخن از بشریت و تاریخیت خود دین و تجربه دینی میرود. به عبارت دیگر این کتاب رویه بشری و تاریخی و زمینی وحی و دیانت را بدون تعرض و رویه فراتاریخی و فراطبیعی آن، بلکه با قبول و تصدیق آن، میکاود و باز مینماید. تعارض دانستن امامت و خاتمیت و نیز امامت و دموکراسی که در سال ۱۳۸۴ در دانشگاه سوربن فرانسه در جمع دانشجویان مطرح کرد، در راستای تکمیل مرحله چهارم معنا پیدا میکند.
🔻
متن کامل این مصاحبه را در وب سایت #صراط_زنجان بخوانید؛
🌐
http://serat-zanjan.ir/post/74
#صراط_زنجان
#رسالت_حوزه_انقلابی
@serat_zanjan