بسم رب المهـ(عج)ـدی ....
در واپسین لحظات عمر شریف ات ...
آنگاه که سر بر زانوی نور دیده ات داشتی ...
آنگاه که تشنگی بر وجود نازنین ات چیره شده بود و آب طلب کردی ...
آنگاه که دستان لرزان ات مانع از نوشیدن جرعه ای آب شد تا همچون جد غریب ات لب تشنه چشم از جهان فروبندی ...
قلب نازنین ات از غم غربت جگر گوشه ات سنگین بود و چشمان نگران ات خیره به چشمان بارانی اش ...
نگران تنهایی و غربت هزار ساله پاره قلب ات بودی و غفلت مردمانی که بر مظلومیت و تنهایی امام شهیدشان میگریند و از یاری امام حی شان غافل ...
مولایم، ابالمهدی ...
دعایمان کن تا آقا بیاهامان کوفیانه نباشد ...
دعایمان کن که یارش باشیم نه باری گران بر دوشش ...
دعایمانکن تا دلیل اشک هایش و دلیل به درازا کشیدن غیبت اش نباشیم.
دعایمان کن پدر مهربان امام زمان ....
سه شنبه ای غمبار فرا رسید ....
جنس تنهایی تو از غم بی مهری ماست ...