بسم رب المهـ(عج)ـدی ....
مشیت الهی بر این بود در آن نیمروز سخت و تلخ، تنت تبدار باشد ...
تصورش هم جانسوز است، که همچون ابالفضل و علی اکبر علیهما السلام دلیر باشی و جنگ آور و تنهایی پدر ببینی، صدای غربت امام زمانت بشنوی و نتوانی به یاریش برخیزی.
سخت است پیکر قطعه قطعه عزیزانت را بر روی خاک وانهی و با قاتلانشان همسفر شوی ...
سخت است همچون علی پهلوان باشی و دستهایت بسته باشد و نتوانی ناموسخدا را از گزند اهریمنان حمایت کنی ...
سخت است عزیز خدا باشی و بر سرت سنگ و آتش و خاکستر بریزند، داغدار باشی و در برابرت رقص و پایکوبی کنند، آیه تطهیر باشی و به بزم شرابت وارد کنند و ....
یعقوب کربلا ...
چشمهای نازنین ات، چهل سال بر روضه های مکشوفه غمنامه کربلا گریسته است، و فرزندت مهدی هزار و صد و اندی سال است هر روز بر مصائب کربلا خون می گرید ...
فدایتان شوم ...
دستی بدعا بلند کنید برای فرج نزدیک فرزندتان، برای انتقام خون های به ناحق ریخته، برای التیام قلب مادرتان زهرا، برای آرامش قلب داغدار و پردرد خودش.
تو دعا کن که بیاید پسرت آقا جان...
وَ اَسْاَلُهُ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکُمْ مَعَ اِمامٍ مَهْدى ....