مریم ترکاشوند مادر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی که به «مجید بربری» شهرت دارد، در گفتوگویی از دلتنگیها و رنجها تا زخم زبانهایی که از زمان خبر شهادت فرزندش تا به امروز متحمل شده است گفت که در ادامه میخوانید.
آقا مجید سه سال در خان طومان بودند و بعد از عملیات تفحص استخوانهای او شناسایی شد و به کشور بازگشتند. به آقا مجید لقب حر مدافعان حرم را دادند، گذشته آقا مجید چه بود و چه شد که ناگهان عزم سوریه کرد و پیش از این چه میکرد که الان لقب حر را به او دادند؟
مادر شهید: تا به امروز تا حدودی همه با گذشته مجید آشنا شدند. مجید مثل همه جوانهای امروزی بود. شاید من که مادرش هستم این تعبیر را دارم و بقیه چیز دیگری بگویند. مجید سفرهخانه داشت و صبحها بازار آهن کار میکرد و بعد از ظهرها هم در سفرهخانه مشغول بود. ۶ ماه قبل از اینکه تصمیم برای رفتن به سوریه را بگیرد و آماده رفتن شود روی دستش خالکوبی بود.
خودش خالکوبی زد؟
مادر شهید: بله، چون بچهها و دوستانش انجام داده بودند، او هم زده بود. شب که خانه آمد از من خواست به دستش پماد بزنم، وقتی دیدم روی دستش خالکوبی است، دلیلش را پرسیدم و گفت دوستانم انجام داده بودند و منم هم جَو گرفت و زدم ببینم چه شکلی میشود و گفت نترس پاک میشود. پدرش هم خیلی با این کارش مخالف بود.
مخالف بود یعنی دعواش کرد؟
مادر شهید: بله خیلی مخالف بود، حتی مجید دو روز از خانه بیرون رفت. من معمولا مجید را داداش صدا میزدم. وقتی از خانه رفت بهش زنگ زدم و گفتم داداش کجایی؟ کجا خوابیدی؟ گفت: «هر وقت آقا افسر (پدرش) حرف زدنش را درست کرد میام خانه.»