«بسیجی‌ها! شما می‌گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین (علیه السلام) و سپاه او کمک می‌کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.» سپس نگاه پر از لطفی به برادران – که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی روبه‌روی او به خط شده بودند – کرد و ادامه داد: «به خدا قسم! من از یک‌یک شما درس می‌گیرم. شما بسیجی‌ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده‌اید، حجتی ندارم. می‌دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده‌اند. می‌دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی‌امان در منطقه می‌جنگید و خسته‌اید و شاید در خودتان توان ادامه رزم سراغ ندارید. ولی از شما خواهش می‌کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا که شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.» در آخر صحبت‌هایش، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت: «خدایا! راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا! اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان!» در سخنی دیگر از ایشان نقل شده که گفت: ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد، هرکس مرد این راه است بسم الله هرکس نیست خداحافظ… سخنرانی حاج احمد متوسلیان در سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در جمع نیروهای تحت فرمانش 🆔 به کانال ستاد استان کرمانشاه در ایتا بپیوندید: @setad_abm_kermanshah