داستان
”میگویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خود دست بکشد، بنابراین اعلام کرد میخواهد ابزارهایش را با قیمتی مناسب به فروش بگذارد.
پس وسایل کارش را که شامل خود پرستی، نفرت، ترس، خشم، حرص، حسادت، شهوت، قدرتطلبی و… میشد به نمایش گذاشت.
اما یکی از این ابزارها، بسیار کهنه و کار کرده به نظر میرسید و شیطان حاضر نبود آن را به قیمت ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید: این وسیله گران قیمت چیست؟
شیطان گفت: این نومیدی و افسردگی است.
پرسیدند: چرا این همه گران است؟
شیطان گفت: زیرا این وسیله برای من بیش از ابزارهای دیگر مؤثر بوده است.
هرگاه سایر وسایلم بیاثر میشوند فقط با این وسیله است که میتوانم قلب انسانها را بگشایم و کارم را انجام دهم.
اگر بتوانم کسی را وادارم که احساس ناامیدی، یأس، دلسردی، مطرود بودن و تنهایی کند، میتوانم هر چه که میخواهم با او بکنم.
من این وسیله را روی همهی انسانها امتحان کردم و به همین دلیل اینچنین کهنه است.