✳ مرحوم فشندی میگوید ؛ ‌در مسجد جمکــران قم ، اعمال را بجا آورده بــودم و با همســــرم می آمـدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحـن شده‌ و قصد دارند به طــرف مسجـد بروند. بـا خود گفتم: این سیّد نورانی در این هــوای گــرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است. ظـرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشـامیدن، ظــرف آب را پس دادند. گفتـم آقـا، شما دعـــا کنید و را از خدا بخواهیـد تا امر نزدیک شود. ‌ 🌷 فرمودند؛ شیعیانِ ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمیخواهند! اگر ما را بخواهند، دعا میکنند و فرج ما می رسد. 🇮🇷 پايگاه اطلاع رسانی شهدای گروه سایپا