📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ تَخْبُرُ حاجَتی وَ تَعْرِفُ ضَمیری وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتی و تو آن‌چه را كه در سینه من است مى‌دانى و از حاجت من خبر دارى و درون من را مى‌شناسى و پایان تحولات و توقفگاه من بر تو پوشیده نیست و آن‌چه كه مى‌خواهم بگویم و حاجتم را بر زبان بیاورم و براى پایان كار خود امیدوارم مى‌دانى. 📖انسان در حال مناجات باید از یك‌سو خود و كاستى‌ها و ضعف‌هاى خود، و از سوى دیگر خصوصیّات و ویژگى‌هاى خداوند را كه با او مواجه است ببیند. 📝در این فراز از مناجات شعبانیه به ویژگى‌هاى پروردگار اشاره مى‌شود كه عبارتند از: 🔹 علم الهى نسبت به حال و موقعیّت انسان: ویژگى خداوند كه در این فراز به آن اشاره شده، علم و آگاهى وسیع و همه‌جانبه خدا به انسان است، چون هرگز به كسى كه شناختى از انسان نداشته، موقعیّت او را ندانسته و امكان فریب خوردن او وجود دارد، نمى‌توان پناه برد و با او مناجات كرد. علم الهى با چند عبارت مطرح شده است: 👈الف) «وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی» انسانى كه مى‌داند خداوند از تمام ابعاد وجودى او با اطلاع است، نمى‌تواند آن‌گونه كه در مقابل انسان‌هاى دیگر نقش بازى مى‌كند، خود را براى خداوند به گونه‌اى كاذب جلوه دهد، بلكه باید صادقانه، در مقابل خدایى كه از تمام اسرار وجودى او با اطلاع است حاضر شود و چیزى را نپوشاند و در مقام فریب‌كارى و دروغ‌گویى بر نیاید. 👈ب: «تَخْبُرُ حاجَتی» خدایا، تو بهتر از من از نیازهایم خبر دارى، گاهى انسان به نیازمندى‌هاى خود توجه ندارد و تنها بر اثر فشار یك سلسله غرائز حیوانى از قبیل گرسنگى و تشنگى و سرما و گرما و شهوت و... مى‌فهمد كه غذا، آب، وسایل گرم‌كننده و سردكننده، همسر و مسكن مى‌خواهد، ولى هزاران نیاز دیگر است كه انسان از آن‌ها خبر ندارد و احساس نیاز او مرحله به مرحله برایش پیش مى‌آید. برخى از خواسته‌هاى درونى ما زیر پرده‌اى قرار گرفته و به قدرى پیچیده‌اند كه از خود ما نیز پوشیده‌اند. چه بسا انسان مى‌خواهد كارى بكند، ولى انگیزه و دلیل آن را نمى‌داند، مثلا، انگیزه بسیارى از رفتارهاى او خودكم‌بینى و یا حسادت و یا خودنمایى است، هر چند به صورت خیرخواهى یا كشف حقیقت و یا كسب ثواب جلوه كند و اگر احیاناً، كسى به او تذكّر بدهد باور نمى‌كند و او را متّهم به بدگمانى مى‌نماید. این همان چیزى است كه در روان‌شناسى به عنوان شعور ناخودآگاه، نیمه‌آگاه در برابر شعور آگاه مطرح مى‌گردد. خداوند از لایه‌هاى زیرین روح ما آگاه است حتى اگر خود ما به لایه‌هاى نخستین آن نیز پى نبرده باشیم. ما گاهى چیزهایى را مى‌خواهیم كه هیچ تجربه‌اى از آن نداشته، و یا آن‌ها را ندیده و نشنیده و یا آثار آن را درك نكرده‌ایم، در حالى كه خداوند همه آن نیازها را مى‌داند. 👈ج) «تَعْرِفُ ضَمیری» خدایا تو بهتر از من باطن مرا مى‌شناسى؛ یعنى در باطن و دل من خواسته‌هایى است كه من خودم از آن آگاه نیستم ولى تو آن‌ها را خوب مى‌شناسى. 👈د) «وَلا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ» نه‌تنها به آن‌چه كه موجود است آگاه هستى، بلكه به آینده من و دگرگونى‌هاى حال من و این‌كه به چه نقطه‌اى ختم مى‌شوند نیز آگاهى، چرا كه حالات من هر روز دگرگون مى‌شوند، ولى سرانجام به خط پایان مى‌رسند و من در جایى ثابت اقامت مى‌كنم و از حركت باز مى‌مانم. بنابراین، ما مواجه با كسى هستیم كه نه‌تنها الآن بلكه آینده ما را تا ابدیت مى‌داند؛ نه‌تنها از اعماق دل ما در حال حاضر با خبر است، بلكه از سرنوشت نهایى ما نیز آگاه است. 👈هـ) «وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی» آن‌چه را كه مى‌خواهم به زبان بیاورم و به آن لب بگشایم مى‌دانى. 👈و) «وَ اَرْجُوهُ لِعاقِبَتی» و آن‌چه را كه براى سلامتِ پایان كار خودم به آن امید دارم، نسبت به آن آگاه هستى. @sh_hosein