📜عنوان: منِ امام حسین یا منِ شمر؟ 📖 موضوع: هیولای کوچک 🔖 قسمت ۱ چند نفر از لات‌ها و جوانان، زمان میرزای قمی (حدود ۲۹۵ سال قبل) از روی جوانی و جهالت شرط بستند که میرزا را عصبانی کنند. از بس که این میرزا بُردبار بود. ۱۰۰ تومن شرط بستند که آیا می‌شود میرزا را عصبانی کرد یا نه؟. صد تا یه تومنی. قدیم ۱۰۰ تومن خیلی پول بوده. حدود ۵۰ یا ۶۰ سال پیش در مشهد یک کوچه‌ای بود به نام کوچه حاجی صد تومنی. که این حاجی ۱۰۰ تا یه تومنی پول داشت معروف بود. حالا ۲۰۰ سال قبل شرط بستند که اگر میرزا را عصبانی کردند ۱۰۰ تومن برنده شوند. گفتند: خب چیکار کنیم که میرزا رو عصبانی کنیم؟ یکی از این لات‌ها گفت: من میتونم. من میرزا را عصبانی می‌کنم. گفت: نیمه شب میرم از خواب بیدارش می‌کنم و ازش مسئله می پرسم. میرزا عصبانی میشه که آخه ساعت یک شب وقتی مسئله پرسیدنه؟ رفت ساعت ۱ شب در زد. جناب میرزا از خواب بیدار شدند آمدند در را باز کردند و فرمودند: سلام علیکم بفرمایید. دید میرزا عصبانی نشد. گفت: حاج آقا یه مسئله ای داشتم. میرزا فرمودند: بپرس. گفت: ببخشید تا شما رو دیدم مسئله یادم رفت. پیش خودش گفت: خب دیگه اینجا عصبانی میشه و میگه: مرد مؤمن! تو منِ پیرمردِ آیت‌الله رو اومدی از خواب بیدار کردی نصفه شب، حالا میگی مسئله دارم و یادم رفته؟ میرزا فرمودند: مانعی نداره عزیزم. من در همین اتاق خوابیدم برو استراحت بکن وقتی که مسئله‌ت یادت امد بیا به من جوابت را بدهم. رفت یک ساعت بعد آمد، دوباره در زد. میرزایِ بزرگوار امدن دم در فرمودند: بفرما آقا جان! گفت: مسئله داشتم. فرمودند: بپرس. گفت: آقا تا شما رو دیدم دوباره یادم رفت. دوباره پیش خودش گفت: خب دیگه اینجا عصبانی میشه. دید نه عصبانی نشد. فرمودند: مانعی نداره. برو جانِ من. دوباره بیا. هر وقت خواستی بیا. رفت یک ساعت بعد دوباره در زد. میرزا آمدند دم در: بله آقا جان! گفت: مسئله ای دارم. میرزا فرمودند: بپرس دید عصبانی نشد. گفت پس یه مسئله بدی بپرسم که ایشونو عصبانی کنه. گفت: میرزا! خواستم بدانم نجاست انسان چه مزه‌ای میده؟ پیش خودش گفت: دیگه اینو بگم چکِ رو خوردم. میرزا با اخلاق حلیمی که داشت شروع کرد برایش توضیح دادن: که در سه مرحله سه مزه پیدا میکنه. لات گفت: میرزا مگه خوردی که مزه‌اش رو میدونی؟ دوباره گفت: اگه اینو بگم میرزا عصبانی میشه و بُردم. باز میرزا بزرگوارانه شروع کرد براش توضیح دادن. این لات خم شد دست میرزا رو بوسید. گفت: ما که ۱۰۰ تومن رو باختیم؛ اما میرزا تو هم ما را آدم کردی. 📝نگارنده: حسین ابراهیمی ✅ نشـراین پیام‌صـدقه‌جـاریه‌است. @sh_hosein