🔴 ناکارآمدی و عدم اصلاح پذیری؛ عامل انقلاب! – 5 🔹در چهار مطلب پیشین به بخشی از نظریات کلاسیک انقلاب اشاره کردم که برخی آنها را بعنوان نسل اول نظریات انقلاب معرفی می کنند. اما در بخش بعدی سعی می کنم به بخشی از نظریات مدرن انقلاب اشاره کنم. 🔻نظریات مدرن انقلاب خود به 5 دسته تقسیم می شوند: 1. رهیافت جامعه شناختی(ساختاری - کارکردگرایانه) 2. رهیافت اقتصادی 3. رهیافت روان شناسانه 4. رهیافت سیاسی 5. رهیافت ترکیبی سیاسی – جامعه شناسانه 🔺در این مطلب به یکی از نظریات جامعه شناختی - کارکردگرایی اشاره می کنم و در مطالب بعدی به سراغ رهیافت های بعدی می رود. 🔹یکی از نظریه پردازان شاخص رهیافت جامعه شناختی(کارکردگرایی)، چالمرز جانسون است که نظریه ای سیستمیک در باب انقلاب مطرح می کند. وی می گوید که علت اصلی انقلاب ها، بی ثباتی و خارج شدن جامعه و سیستم حکومت از حالت متعادل است و آنچه باعث بی ثباتی سیستم می شود، ناکارآیی و ناکارآمدی است. اگر رهبران جامعه اصلاح پذیر باشند می توانند تعادل را بازگردانند اما مقاومت در برابر اصلاح امور، جامعه را بعلت فشارهای داخلی و خارجی بی ثبات می کند. 🔸اگر نظام سیاسی را مانند یک سیستم دارای ورودی و خروجی مشخص و هسته های درونی پردازنده بدانیم زمانی که ورودی ها به خروجی های مؤثر تبدیل شوند، آن سیستم متعادل است. اما اگر عملکرد این سیستم مختل شود، سیستم بی ثبات می شود. 🔹جانسون می گوید عوامل انسجام یک سیستم و جامعه و حفظ تعادل آن، دو چیز است: 1. ارزش های مشترک و هنجارها 2. محیط لذا تحول در هرکدام از این دو، احتمالاً منجر به انقلاب می شود. 🔸بدین ترتیب اگر ارزش های مشترک جامعه تغییر کند، ارزش و ضدارزش جابجا شود، هنجار و ناهنجار تغییر نقش دهد و محیط درونی و بیرونی جامعه بعلت توزیع غلط منابع ثروت و قدرت و فشارهای خارجی تغییر کند و رهبران جامعه نتوانند که خود و جامعه خود را با تحولات درونی و بیرونی همراه و هماهنگ سازند، عدم تعادل اجتماعی تا مرز انقلاب پیش می رود. 🔻تغییر اساسا چهار منبع دارد: 1. منابع خارجى تغییر در ارزش‏ها؛ مانند ورود عقاید و ایدئولوژى‏هاى خارجى به درون جامعه متعادل؛ 2. منابع داخلى تغییر در ارزش‏ها؛ مثل پیدایش عقاید و یا مصلحان در درون نظام؛ 3. منابع خارجى تغییر در محیط؛ مانند تأثیرى که انقلاب صنعتى بر جوامع گوناگون گذاشت؛ 4. منابع داخلى تغییر در محیط؛ مانند رشد جمعیت و یا پیدایش گروه‏هاى جدید. 🔹جانسون می گوید اگر رهبران سیستم بتوانند با اعطای امتیازات یا از طریق دستگاه های آموزشی و تبلیغی خود، این تغییرات را مدیریت و کنترل کنند می توانند نظام سیاسی خود را حفظ کنند. 🔸و اگر تحولات را بپذیرند و در تحولات هضم شوند، می توانند چارچوب نظام را حفظ کنند ولی بدون ارزش ها و هنجارهای اولیه. 🔹نظریه جانسون هم در تحلیل دلایل و عوامل انقلاب اسلامی ناقص است چون نقش رهبران انقلاب و فضای سیاسی و اقتصادی و ... را در نظر نمی گیرد و تحلیل نمی کند. اما بطورکلی استفاده از این نظریه هم به تحلیل ما کمک می کند تا برای ثبات سیستم و جامعه دغدغه و نگرانی داشته باشیم. @shabake_ammarion