شــبــانــه
ایمانت که ضعیف شد،کمتر گذرت به مسجد می خورد،دعایت‌ برایت باور نیست. شیطان می نشیند وَر دلت و شروع می
يا داوودُ ، لَو يَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ انتِظاري لَهُم ، و رِفقي بِهِم ، و شَوقي إلى تَركِ مَعاصيهِم لَماتُوا شَوقا إلَيَّ و تَقَطّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبّتي اى داوود! اگر آنها که از من روي گردان شده اند بدانند كه چه انتظارى براى آنان مى كشم و چه مهرى به آنان مى ورزم و چه اشتياقى دارم که آنان از گناهان خود دست کشند،  از شدّت اشتياق به من جان دهند و از عشق به من بندهاى بدنشان از هم جدا شود. المحجّة البيضاء (فیض کاشانی)، ج8، ص۶۲