باب من ابواب الجنة یاد این شعر افتادم: ای مصحف ورق ورق، ای روح پیکرم! آیا تویی برادر من؟ نیست باورم با آنکه در جوار تو یک عمر بوده‌ام نشناسمت کنون که تو هستی برادرم پامال جور و دستخوش کینه‌ام ببین ای کشتی نجات، گذشت آب از سرم ای خشک‌ لب، کنار فرات از غمت ببین دریاست در کنار من از دیدۀ ترم با کعب نی کنند جدا از توام و لیک از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم دیشب کنار پیکر پاکت چه‌ها گذشت کاین خاک‌ها هنوز دهد بوی مادرم؟ 📎 💠@shabe_jomeh_karbala_bash