باشد اگر
انشایی: کسی نقل کرده باشد.
مطلب سوم این است که این شیخ می گوید که من می خواهم الزام خصم کنم و از باب الزام خصم این مطالب را گفتم.
اولا به مقتضای حدیث معتبر که در ذیل آیه مبارکه ۴۵ از سوره زخرف آمده است و این حدیث را حاکم نیشابوری و غیر او از بزرگان اهل سنت روایت کردند در این حدیث آمده که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفتند به معراج , با انبیاء سابقین ملاقات کردند و از ایشان سوال کردند که «علی ما بعثتم» شما امت های خودتان را بر چه چیزی دعوت کردید و خداوند متعال شما را بر چه چیزی مبعوث کرده بود.
آن ها جواب دادند: توحید خداوند متعال، رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
امیرالمؤمنین علیهالسلام ولایت داشتند از اول خلقت بر همه مخلوقین. اصلا اینکه خانمی را به عقد آقا زاده خود در بیاورند یا در نیاورند خود امیرالمؤمنین علیهالسلام ولایت دارند و این اعتقاد ماست و دلایل داریم بر این اعتقاد اگر آن شیخ می خواهد ما را ملزم کند.
از جهت دیگر امیرالمؤمنین سلام الله علیه به مقتضای الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی قال و من کنت مولاه فهذا علی مولاه ولایت داشتند حتی بر خود خلیفه آقایان.
لذا آمد و گفت «بخ بخ یا علی اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة» این شیخ چه چیزی را می خواهد به اثبات برساند با این سخنرانی خود؟!! این اولا!
ثانیا شیخ مفید که ازبزرگان شیعه است در کتاب ارشاد میفرماید به اینکه قضیه آمدن آن خانم دختر یزدجرد به مدینه در زمان خود امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده و اصلا ربطی به فتح ایران ندارد و ربطی به خلیفه دوم آقایان ندارد.
اگر میخواهد ما را ملزم کند این کتاب ماست و این هم شیخ مفید از بزرگان ماست! این چه جور الزامی است؟ این دال بر این است که این شیخ سواد ندارد و کتاب های ما را نخواهنده است و بعد ما را می خواهد ملزم کند.
اصلا این داستان در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام واقع شده است.
شیخ مفید راجع به امام سجاد علیهالسلام نقل کرده که:
وَ أُمُّهُ شَاهْزَنَانُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ كِسْرَى وَ يُقَالُ إِنَّ اسْمَهَا شَهْرَبَانُو وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَلَّى حُرَيْثَ بْنَ جَابِرٍ جَانِباً مِنَ الْمَشْرِقِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ بِنْتَيْ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ فَنَحَلَ ابْنَهُ الْحُسَيْنَ علیه السلام شَاهْزَنَانَ مِنْهُمَا فَأَوْلَدَهَا زَيْنَ الْعَابِدِينَ علیه السلام وَ نَحَلَ الْأُخْرَى مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ فَوَلَدَتْ لَهُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدِ
این در زمان خود امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده پس چه ربطی دارد به خلیفه شما؟
اگر می خواهید ما را ملزم کنید این چه الزامی است غیر از اینکه دلالت دارد بر جهل.
و از طرف دیگر شیخ ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابیطالب علیهم السلام ایشون روایت را این چنین نقل می کند که اگر هم صحت داشته باشد این قضیه در زمان فتح ایران اتفاق افتاد ه باشد ابن شهرآشوب این چنین نقل می کند:
لَمَّا وَرَدَ بِسَبْيِ الْفُرْسِ إِلَى الْمَدِينَةِ أَرَادَ عُمَرُ بَيْعَ النِّسَاءِ وَ أَنْ يَجْعَلَ الرِّجَالَ عَبِيدَ الْعَرَبِ وَ عَزَمَ عَلَى أَنْ يَحْمِلُوا الْعَلِيلَ وَ الضَّعِيفَ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ فِي الطَّوَافِ وَ حَوْلَ الْبَيْتِ عَلَى ظُهُورِهِمْ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام إِنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله قَالَ أَكْرِمُوا كَرِيمَ قَوْمٍ وَ إِنْ خَالَفُوكُمْ وَ هَؤُلَاءِ الْفُرْسُ حُكَمَاءُ كُرَمَاءُ فَقَدْ أَلْقَوْا إِلَيْنَا بِالسَّلَمِ وَ رَغِبُوا فِي الْإِسْلَامِ فَقَدْ أَعْتَقْتُ مِنْهُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ حَقِّي وَ حَقِّ بَنِي هَاشِمٍ[۱]
این روایت را خوانده این شیخ یا نخوانده ؟! چه جور می خواهد ما را ملزم کند؟! به چه چیزی ملزم کند؟
فَقَالَتِ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ قَدْ وَهَبْنَا حَقَّنَا لَكَ يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ فَاشْهَدْ أَنَّهُمْ قَدْ وَهَبُوا وَ قَبِلْتُ وَ أَعْتَقْتُ فَقَالَ عُمَرُ سَبَقَ إِلَيْهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ نَقَضَ عَزْمَتِي فِي الْأَعَاجِمِ
پس این چه الزام کردنی هست از شیخی که ادعا می کنند شیخ المفسرین است؟؟!!
چگونه می خواهد ما را الزام کند به آن چه که خلاف چیزی است که در کتب ما موجود هست؟
شیخی که براش القاب و مقاماتی قائل اند. که قطعاً و قطعاً یکی از شاگردان جوان بنده از او اعلم است. قطعاً.
اگر کسی باور نمی کند مراجعه کند به این مراکزی که ما تاسیس کردیم. مرکز تخصصی امامت، مدرسه امامت و مرکز حقایق اسلامی. کسی باور نمی کند مراجعه کند.
مطلب چهارم اینکه؛ مسئله خلافت، خلافت اولی و دومی با این حرفها حل نمی شود . این مشکل تا روز قیامت باقی است. اما سومی که هیچ. سومی که خودشان به تکلیف شرعی شون عمل کردند.
اولی و دومی مشکل خلافت شون به ا