▪️خاطره ای جذاب از شهید مهدی باکری در رعایت بیت المال
🔻 بعد شهادت حمید آقا، آقا مهدی برای دیدار با خانوادهٔ او به قم رفت. من هم همراهش بودم. موقع برگشت به من گفت: «از سهراهی درود تا قم چقدر راهه؟» گفتم: «برای چی میخوای؟» گفت: «من رفتم خونوادهٔ حمید رو دیدم، میخوام ببینم چقدر راه اومدیم.» مسافت آنجا را گفتم. بعد پرسید: «خب چقدر بنزین مصرف شده؟» این را هم حدودی گفتم. دست کرد و از جیبش پول درآورد و شمرد و داد به من. آن مبلغ بیشتر از مقدار بنزین مصرفی بود. گفتم: «آقا مهدی! این که خیلی زیاده!» گفت: «استهلاک ماشین رو هم حساب کردم.» گفتم: «این حرفا چیه آقا مهدی؟ شما رفتی به یه خونواده شهید سر زدی!» گفت: «نه! این خونوادهٔ برادرم بود.»
🎙 راوی: محسن ایرانزاد
📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی
#شهید_مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
📖 ص ۱۵۱
✍ علی اکبری مزدآبادی
🌺🇮🇷
@shabnamshabna