دینداری لذت‌بخش - مجلس ۲۷ محبت الهی؛ مؤمن و محب، اهل فخرفروشی نیست! قال الله تعالیٰ: - إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ. «سوره‌ی لقمان، ۱۸» خداوند هیچ انسان متکبر فخرفروشی را دوست ندارد. - إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُوراً. «سوره‌ی نساء، ۳۶» خداوند کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست ندارد. - وَاللهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ. «سوره‌ی حدید، ۲۳» و خداوند هیچ انسان متکبر فخرفروشی را دوست ندارد. قال امیرالمؤمنین علیه السلام: - أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَعَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَة. «نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۵» ای مردم! امواج فتنه‌ها را با کشتی‌های نجات درهم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و تاج‌های فخرفروشی و برتری‌جویی را بر زمین نهید. - ضَعْ فَخْرَكَ وَاحْطُطْ كِبْرَكَ وَاذْكُرْ قَبْرَكَ فَإِنَّ عَلَيْهِ مَمَرَّك «نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۵۳؛ حکمت ۳۹۸» فخرفروشی‌ات را کنار بگذار، و تکبرت را رها کن، و قبرت را به یاد آور که به زودی گذرت به آنجا خواهد افتاد. توضیح: کبریایی و بزرگی، ردای خداوند است و ذات اقدس الهی از سر غیرت، برنمی‌تابد کسی در ردایش با او شریک شود. بنده‌ی مؤمن که از سویی عاشق خداوند است، و از سویی دیگر، جانب خدایی خدا و بندگی خود را لحاظ داشته، رعایت می‌کند، هرگز اهل تکبر فخرفروشی نیست؛ نه در مواجهه با خدا [و اولیاء معصوم علیهم السلام] و نه در تعاملاتش با بندگان خدا. رفتارهای متکبرانه (و تحقیرگرانه) با دیگران، پرهیز (یا سرسختی) در ادای حقوق دیگران، و دلبستگی به داشته‌های دنیایی و ناراحتی به سبب از دست دادن آنها، همه از مصادیق فخرفروشی است و مؤمن در زندگی خود با آنها بیگانه است. شگفتا که قرآن کریم محتوای زندگی بسیاری از مردمان را همین امور ناپسند برشمرده است: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَفِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرِضْوانٌ وَمَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ. «سوره‌ی حدید، ۲۰» بدانيد! زندگى دنيا، تنها - بازى - و سرگرمى - و تجمّل پرستى - و فخرفروشى در ميان‌[خود]تان - و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى‏‌برد، سپس خشك مى‏‌شود بگونه‏‌اى كه آن را زردرنگ مى‏‌بينى؛ سپس تبديل به كاه مى‏‌شود! و در آخرت، [یا] عذاب شديد است يا مغفرت و رضاى الهى؛ و [به هر حال] زندگى دنيا چيزى جز متاع (و ابزار و وسیله‌ی) فريب نيست. امیرالمؤمنین علیه السلام در جای دیگری از نهج‌البلاغه می‌فرماید: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرُ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَآخِرُهُ جِيفَةٌ وَلَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَلَا يَدْفَعُ حَتْفَه «نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۴» فرزند آدم را با فخرفروشی چکار؟! او که در آغاز نطفه‌ای گندیده و در پایان مرداری بدبو است؛ نه می‌تواند روزی خود را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نماید. صاحب بن عباد وقتی این شعر متنبّی را شنید: أيّ محل أرتقي أي عظيم أتّقي‏ وكلّ ما خلق الله وما لم يخلق‏ محتقر في همّتي كشعرة في مفرقي‏ «ديوان المتنبى؛ ۱۷۴» به چه جایگاه بلندی رسیده‌ام! و چقدر بزرگ و باعظمت شده‌ام! که تمام آنچه را خدا خلق کرده و نکرده، در نزد همت بلند من (و نسبت به آن) پست و کوچک است، مانند مویی که بر سرم روئیده است. گفت: قَبيحٌ بِمن أوَّلُه نُطفَة مَذِرَة، وَآخرُه جِيفَةٌ قَذِرَةٌ، وَهُو فِيما بينَهُما حَامِلُ بَولٍ وَعَذِرَةٌ أَن يَقولَ مثلَ هَذا الكَلامِ الّذِي لَا تَسَعُه مَعذِرَةٌ. زشت است برای کسی که اولش آب گندیده‌ای (نطفه‌ای) بی‌مقدار بوده، و پایانش جیفه و مرداری بدبو خواهد بود، و در این بین، [بدنش] حامل ادرار و مدفوع است، چنین کلامی را بر زبان بیاورد که معذرت‌خواهی هم جبرانش نمی‌کند. «بهج‏‌الصباغة في‏ شرح‏ نهج‏‌البلاغة، ج۱۳، ص ۲۲۳- ۲۲۲» آری؛ امام سجاد علیه السلام در شب ۲۷ ماه رمضان همواره می‌فرمود: اَللّهُمّ ارزُقنِي التَّجَافِى عَن دَارِ الغُرورِ وَالإنابَةَ إلى دَارِ الخُلودِ، وَالإستِعدَادَ لِلمَوتِ، قَبلَ حُلولِ الفَوتِ. 💌 ارسال کنید، در ثوابش شریک باشید ❤️