پرده‌‌ی دیگری از «الطاف خفیه‌ی الهی» بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. اول آبان سال ۱۳۵۶ بود که خبری شوک‌آور همه‌ی مردم ایران را در بهت و حیرت فرو برد؛ آیت‌الله مصطفیٰ خمینی فرزند ارشد حضرت آیت‌الله العظمیٰ خمینی در نجف به شهادت رسیده است. رهبر بزرگوار امت، شهادت فرزند عالم و مجتهد و دانشمندش را از «الطاف خفیه‌ی الهی» دانست و بر آن مصیبت، ابراهیم‌وار صبر کرد. این خبر باعث شد یاد و نام رهبر تبعیدیِ از یاد رفته‌ی ملت دوباره (و این‌بار با عنوان حضرت امام خمینی) بر سر زبان‌ها افتاد و اوج گرفت. تا اینکه مقاله‌ی توهین‌آمیز روزنامه‌ی اطلاعات در دی‌ماه همان سال، موجب شعله‌ور شدن انقلاب و بلأخره پیروزی آن در یک سال بعد گردید. آن‌زمان، هرکس کلام صائب آن رهبر فقید را می‌خواست تحلیل بکند، به همین جلوه‌اش اشاره می‌کرد. ولی امروز پس از گذشت ۴۷ سال از آن واقعه، و پس از این همه فراز و نشیبی که بر جمهوری اسلامی گذشت، پرده‌ و جلوه‌ی دیگری از آن الطاف خفیه رخ نموده است که از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرانم تا همگان، یک‌بار دیگر هوش و فراست و بلندنظری امام عظیم‌الشأن را ببینند و به داشتن چنان رهبر و متقدای والایی بر خویش ببالند و به روح پرفتوح‌اش درود بفرستند: «از آنجا که آیت‌الله مصطفی عالمی دورانیش و فقیهی مبارز بود که از همان آغازین‌روز مبارزه، دوشادوش پدر مبارزه کرده بود و تمام رنج‌ها و مصائب را پابه‌پای پدر تحمل نموده بود، قطعاً به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی بعد از بنیانگذار آن مطرح بود و خبرگان و ملت، نمی‌توانستند از او عبور کرده، دیگری را به جانشینی امام برگزینند. و از آنجایی که بیت شریف امام، پس از خود آن بزرگوار و فرزند شهیدش (بر فرض حیات و جانشینی‌اش)، دیگر کسی را در حد و اندازه‌ی رهبری نداشتند، بر خود ایشان و بر ملت و وکلای ملت در خبرگان گران می‌نمود که از خانواده‌ای غیر از خاندان امام، رهبر تعیین نمایند و همین، همه را به سمت نسخه‌ی پوسیده‌ی «رهبری موروثی» سوق می‌داد و مصائب جانکاه و طاقت‌فرسایی ناخواسته بر ایران اسلامی تحمیل می‌شد». امام عزیز که از ابتدای نهضت و مبارزه، آینده‌ی درخشان آن را که پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی بود، پیش‌بینی کرده بود، چنین روزهایی را می‌دید که آن سخن بلند و حکیمانه را فرمود!!! آری! این کسانی که در دهه‌ی پنجم عمر نظام، یک نگرانی بی‌مورد و احمقانه را در دل ناپاک خویش پرورانده‌، منافقانه آن را به میان توده‌هایی از مردم کشاندند، بدانند این خیزش عظیم مردمی و این دموکراتیک‌ترین نظام سیاسی موجود در دنیای امروز که بر پایه‌ی اسلام عزیز بنا نهاده شده و می‌رود که ان‌شاءالله به دست صاحب اصلی‌اش امام زمان ارواحنا فداه سپرده شود، هیچ‌گاه با خلأ رهبری مواجه نخواهد شد و هیچ‌گاه به سمت موروثی شدن حکومت در یک خانواده و خاندان پیش نخواهد رفت که اگر قرار بر چنین مسأله‌ای بود، خانواده‌ی بنیانگذار فقیدش اولیٰ و سزاوارتر به این امر می‌بودند. خداوند حکیم، از همان دوران مبارزه‌ی این ملت، هدایت ایشان را بر عهده گرفت و برای جلوگیری از چنین مسأله‌ی شبهه‌درست‌کنی، مصطفای رشید امام را با آویختن مدال پرافتخار شهادت بر گردنش، به نزد خود برد، تا هم شهادت‌اش به تصریع در پیروزی مبارزات بندگان مظلوم‌اش کمک کند، و هم نبودش، بن‌بستی در رهبرگزینی آیندگان ایجاد نکند و عقلای قوم در خبرگان در هر عصر و زمانی، بدون دغدغه، تفحص نموده، شایسته‌ترین فقیه را (بدون در نظر داشت وابستگی خاندانی‌اش) به رهبری امت و نظام اسلامی انتخاب نمایند. اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب‌ العصر والزمان؛ آمین. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳ ؛ ۱۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ @shabnamshabna