🍃مادر میگوید؛
هرروز هم باشگاه میرفت ،هم اینجا ورزش میکرد
همیشه هم نوار مداحی میذاشت ؛ اونی که سلیم موذنزاده به زبون آذری میخونه (زینب زینب ، زینب)
🌱صداش رو بلند میکرد و دوتا لاستیک زانتیا رو میبست به مچ پاهاش
از این سر حیاط میکشید تا اون سر حیاط
بعد دراز میکشید روی تخت ، وزنه می زد
گاهی وقتا میگفتم ؛
بابک ، آخی سن جاوانسان بالا!نقد نوحهقولاقاسیسان؟ بیدامجیشاد نوار گوی.
🍃میخندید که ((یوخ ،مامان!مونانچوخخوشومگلیر))
✍پ،ن؛
آخه تو جوونی، بچه ! چقدر نوحه گوش میکنی؟ کمی نوار شاد گوش کن
🌱نه مامان !از این نوحه خیلی خوشم میاد