بریده ای از کتاب 📚 ــــــــــــــــــــــــــــــــــ شمر‌بن‌ذی‌الجوشن ابتدا با ما نماز می‌خواند، پس از نماز دست‌های خود را بلند می‌کرد و گفت: خدایا تو می‌دانی که من مردی شریف هستم، مرا مورد بخشش قرار ده. من بدو گفتم چگونه خداوند تو را ببخشد، در حالی که در قتل فرزند پیامبر معاونت کرده‌ای؟ شمر گفت: «‌ما چه کردیم؟ امرای ما به ما دستور دادند که چنین کنیم. ما نیز نباید با آن‌ها مخالفت کنیم. چرا که اگر مخالفت می‌کردیم، از الاغ‌های آب‌کش بدتر بودیم. من به او گفتم: این عذر و توجیه زشتی است. اطاعت تنها در کارهای درست و معروف است.)) ـــــــــــــ