شود که باز شود چشم به طلعت یارم
شود که باز ببینم بهار زلف نگارم
چه خوش بود که پس از اینهمه فراق ببینم
نشسته ام به کنارت نشسته ای به کنارم
به بادداده هوای رخ تو خرمن عمرم
به یاد گلشن کویم زیاد رفته دیارم
امان ز درد جدایی😔
خداکند که بیایی😭
فدای چشم سیاه تو باد بودونبودم
نثار زلف خم اندر خم تو دارو ندارم
نظر به گل نکنم گر بهشت برین است
مگر که در نظر آید گل همیشه بهارم
امان ز درد جدایی
خدا کند که بیایی
قرار برده زدستم نگار سلسله زلفی
خمار نرگس مستم خراب چشم خمارت
نه خوف ماندو رنگ حزن در دل تنگم
اگر ز لطف گزاری قدم به خاک مزارم
امان زدرد جدایی
خداکند که بیایی
https://eitaa.com/joinchat/800063707C9ae0e39f7d