🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت و پنج ✳اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمي گشتيم. 🌀موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي السلام رسيديم.هادي به راننده گفت: نگه دار. ‼تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري❓ ❇گفت: ميخواهم بروم وادي السلام. گفتم: نميترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است. 🔗صبر کن وسط روز برو توي قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت. 💟بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت مي شده. 🌟هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست ازاعتقاداتش بر نمي داشت. 🔘هميشه تصوير مقام عظماي ولابت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت مي کرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده مي کرد. @shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞