باران شدیدی در تهران باریده بود ؛
خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود..
چند پیرمرد میخواستند به سمت دیگر
خیابان بروند مانده بودند چه کنند!!
همان موقع ابراهیم از راه رسید ،
پاچهی شلوار را بالا زد
با کول کردن پیرمردها ،
آنها را به طرف دیگر خیابان برد..
ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد .
هدفی هم جز شکستن نفسِ خودش
نداشت!
مخصوصا؛ زمانی که خیلی بینِ بچه ها مطرح بود ...
علمدار کمیل
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
یاد شهدا با صلوات
@shahadatdostan