💚🌿¦↝
#آقــاۍغـࢪیـب🕊
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🌹 عرض سلام و ادب و احترام خدمت امام زمان(عج) و عرض سلام خدمت شما همراهان مهدوی عزیز 🌹
✏️ مهدی یاوران عزیز چهارشنبه هر هفته با سلسله جلسات استاد پناهیان با موضوع "چگونه به خدا و امام زمان (عج) مقرب شویم ؟ " در خدمت شما هستیم .
امید است که مورد قبول درگاه حق تعالی و مورد پسند آقا امام زمان (عج) واقع شود .
🌹🌼🌹🌼🌹
✏️موضوع اصلی این جلسات در ارتباط با *هدف زندگی و در حقیقت هدف دین* می باشد . همانطور که در جلسات قبل صحبت شد هدف دین ، *«قربة الی الله»* است .
جمعی نزد پیامبر بودند ، یک نفر پرسید : یا رسول الله ، فلانی را میشناسید ؟ همان کس که بیشترین نماز را در مدینه میخواند ؟ ،
حضرت فرمود :" نمیشناسم" ، همین ،تمام .
وقتی ایشان فرمودند که نمیشناسم ، دیگر تکرار نکن ! گفت :" یا رسول الله همه او را میشناسند ، چطور شما نمیشناسید ؟ ، فلانی !"
آقا فرمود : "من نمیشناسم " ، وقتی آقا میفرماید ، نمیشناسم ، دیگر حرفش را نزن ، برو دفنش کن ! گفت :" نه ، حضرت ، صبر کنید ، الان نزد شما حاضر می شود ، وقتی رسول خدا می گوید که من نمیشناسم ، یعنی من رفقای خودم را میشناسم ! ، آن آقا آمد ، "حرقوص بن زهیر " بود ، گفتند :" ایشان هستند ، هیچ کس طاقت ندارد مثل ایشان نماز بخواند ، آقا فرمود :" من ایشان را نمیشناسم ، تمام شد . بعداً این فرد ، رییس گروه خوارج شد ، شمشیر کشید بر روی علی بن ابی طالب که او را بکشد .
یابن الحسن ما را که می شناسی آقا ؟!
با صدای ما که آشنا هستید ؟! ...
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
✏️در روایت آمده است روزی ، امام کاظم علیهالسلام نشسته بودند و آقا امام رضا علیه السلام هم کنارشان بودند ، محمدبن سنان می گوید : " من خدمت حضرت بودم ، حضرت فرمودند : محمدبن سنان ، هر امامی یک رفیق خصوصی دارد که نزد او راحت است ، احساس آرامش میکند ، مثل فلانی که رفیق من است ، بعد فرمودند که محمد بن سنان ، امسال من از این دنیا می روم ، می شود بعد از من رفیق علی بن موسی الرضا باشی ؟ ، بعد محمدبن سنان می گوید : من ، عرض ارادت کردم ، آقا چشم من به خدا مرید شما هستم ، محمدبن سنان می گوید که تا خواستم توضیح بدهم ، امام کاظم فرمود : نمی خواهد توضیح بدهی ، من تو را میشناسم ، نام تو در کتاب جدّم امیرالمومنین آمده است ، ما از قبل تو را میشناسیم ، نمیخواهد بگویی ، من این را با شناخت قبلی به تو گفتم . "
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
✏️همهی شهدای کربلا ، برای امام حسین ، عزیز بودند ، چه آنهایی که تازه آشنا شده بودند و چه آنهایی که قدیمیتر بودند ، هم جوانها هم پیرترها ، اما یکی از شهدای کربلا ، انگار جور خاصی رفیق امام حسین بود ، " حبیب بن مظاهر" ، دقت کردید ، کنار قبر ابا عبدالله الحسین می روید ، میبینید برای حبیب ابن مظاهر ، ضریح جدا درست کرده اند ، شاید حکمتش این باشد .
وقتی امام حسین ، بالای سر حبیب آمد ، همان امام حسینی که یادتان باشد ، پرده خیمه را بالا زد و فرمود که هر کس میخواهد برود ! و لحظهی آخر همان امام حسینی که خیلی اصرار نداشت هرکسی بیاید ، گاهی عملیات دعوت انجام میداد ، اما برای حبیب نامه نوشت ، من الغریب الی الحبیب ، چرا ما می گوییم گویی ، حبیب بن مظاهر رفیق خصوصی امام حسین بوده است ، به خاطر جملهای که حضرت بر بالین حبیب بن مظاهر گفت ، که این جمله را هنگامی که علی اصغر بر دستش بال و پر میزد ، گفته بود :
«هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللّهِ»
😔اين مصيبت بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست😔
خدایا چون تو داری نگاه میکنی ، تحمل میکند ، خیلی جمله سنگینی است ، حبیب رفیق شفیق امام بود ، اما کنار نهر علقمه ، چیز دیگری بود آنجایی که صدا زد ،
"اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری وَ قِلَّت حِیلَتی عباسم! "
😭عباسم! (از داغ تو) کمرم شکست .😭
🥀🌹🥀🌹🥀
📝 ان شاءالله در جلسات آتی بیشتر در این مورد صحبت می کنیم .
با ما همراه باشید .
🍃ادامه دارد...
🌱🌿☘🍀🌱
📚برگرفته از سخنرانی استاد پناهیان
#یاصاحبالزماݧادرڪنے📿
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
-----------[JOIN]-----------↷
↳🌿↝
@shahdevesaal