🌹 #عیادت
💠بعد کلاس پیش استاد سبزواری رفتم و گفتم: رضا مریض شده بود امروز نتونست کلاس بیاد، عذر خواهی کرد.
🔸استاد لبخندی زد و گفت: امروز ما خدمت ایشان میرسیم.
🔹با بچهها برای عیادت رضا پشت سر استاد به راه افتادیم، نزدیک خونشون استاد ایستاد و گفت: شما برید من یه فرصت دیگه خدمت آقا رضا میرسم.
🔸یکی از بچه ها گفت: اتفاقی افتاد که تا اینجا اومدید و حالا برمیگردید؟
🔹استاد سرش رو زیر انداخت و گفت: وقتی رضا منو ببینه با خودش میگه: ملاهادی چه انسان بزرگیه که به عیادت من اومده، توی نیتم ناخالصی، خوش آمدن خلق خدا اومده.
🔸استاد چند قدمی دور شد و گفت: نیتم رو خالص میکنم و خودم تنها به عیادت آقا رضا میرم.
📚
داستان های عارفانه، اثر عباس عزیزی.
📎
#کودک_نوجوان
📎 #سیره_علما
╭─✨🌸─↷
│ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴
╰─➛
@shahed_moshaleb