*معجــزه مــادر* *🔰مےگفــت : غواص هــا مظلــوم شهیــد می شــوند.* *سنگر غواصـی هیچ چیـز جز آب نیسـت وقتے تـیر مےخـوره بایــد دندوناشــو روے هــم فشــار بده تا ناله هــم نکنه...😔* *نه مے تونــه پنــاه بگــیره، نه می تونه دفاع کـنه، نه می تونه فرار ڪنه..* *🔰دم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨* *گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه.* *ڪوســه دورمون چرخــید...😱* *اشهدم رو خونــدم...😔* *صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا فاطـمه زهـــرا خــودت ڪمکمــون کن.😨* *نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم.* *کوسه نزدیک شد...* *دوباره صــدا زد: یامــادر یا فاطمه زهــــــرا....* *کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳* *امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭* *پاش به خاک که رسید هوایے شده بود.* *توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد.* امیر فرهادیان فر💔 📚منبع: کتاب آسمان زیر آب ص19 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb