خاطره‌ای از اخلاص شهید سردار سید داوود علوی 🔹یکی از همرزمان شهید علوی بیان می‌کند: "به بچه ها گفتم شما بروید و من بمانم تا تسویه حسابم را بگیرم، خلاصه خیلی ناراحت و نگران در گردان قدم می‌زدم که شهید داود عزیز را دیدم، احوالپرسی کردیم، گفتند ناراحت به نظر می‌رسی، ماجرا را تعریف کردم، دست من را گرفت و گفت با من بیا، رفتیم تدارکات، خیلی دوستانه و منطقی گفت: شما هم جای این برادرها بودید ممکن بود این اتفاق برای شما هم می‌افتاد پس بنابراین تسویه را امضا کنید و آخرین امضا را هم خودشون (که معاون گردان بودند) زدند و ما خلاص شدیم. آن‌روز فرشته نجات ما شد". 🔹شهید سید داوود علوی رفتارش به قدری محترمانه و عاطفی بود، بچه‌ها همیشه با ایشان رودرواسی داشتند و به دلیل مهربانی‌های بیش از حد ایشان به همه اعضای گردان، یک رابطه عاطفی ایجاد شده بود، همیشه ادب در رفتار و حرکات ایشان متبلور بود به حدی که همواره مواقع نشستن دو زانو می‌نشست. خلوص در نمازهای ایشان موج می‌زد خلاصه تمام کارهای این مرد بزرگ، الهی بود. 🌷@shahedan_aref