برگی از خاطرات زندگی سردار شهید اسماعیل کرمی 🌹 🌹 🌹
🔹پیوستن زائر اربعین به قافله سالار شهیدان
از آرزوهای اسماعیل شرکت در پیادهروی اربعین بود، اما سفر خارج از کشور برای شاغلین نیروهای مسلح محدودیت داشت.
باید هفتخان رستم را طی می کردند تا اجازۀ سفر بگیرند.اسماعیل که اصرار بر رفتن به سفر زیارتی اربعین داشت، با طی کردن مراحل سخت، گذرنامهاش را گرفت و آمادۀ سفر شد.
قبل از رفتن به سفر از خواهرکوچکش عکسی از عمو حسینش را گرفت و بر روی کولهپشتی اش نصب کرد تا در این سفر معنوی با عموی شهیدش همراه شود.
با اینکه میدانست در پیادهروی اربعین همراه بردن کودک سخت و مشکل است، راضی شد امیررضای کوچکش را نیز همراه خودشان به سفر ببرند، گفت شاید دیگر قسمت نشود که به کربلا برویم و ما مدیون امیرضا نباشیم. سختیهای سفر را به جان میخریم و امیررضا را هم با خود میبریم؛ و چه سفرزیبا و دلچسبی بود؛فضا، فضای عرفانی وآدم ها، آدم های آسمانی بودند.
پیادهروی اربعین یکی از خاطرات شیرین زندگی اسماعیل بود. با برادرش قرار گذاشت که سال بعد به اتّفاق هم در این اجتماع بزرگ شرکت کنند . ولی تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورد و چند سال بعد عکس اسماعیل و دوستان شهیدش در مسیر زائران اربعین حسینی قرار گرفت.
راوی : همسر و خواهر شهید
هدیه به شهید اسماعیل کرمی صلوات💐 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
کانال شهید اسماعیل کرمی🌹
eitaa.com/shaheed_esmaeil_karami🌹