🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آقا رضا عاشق گل بود ، مثل من . یڪ شب توی خیابونای تهران سوار ماشین بودیم ؛ به ترافیڪ بر خورد ڪردیم پسرڪ گل فروشی دسته گل نرگسی رو وارد ماشینمون ڪرد؛ آقا رضا نگاهی به من کرد و لبخند زد اونوقت گل پسرڪ رو با قیمت گرونی خرید و به من هدیه داد من از بوئیدن گل لذت می بردم و درباره خواص رایحه درمانی می گفتم ، آقا رضا هم مثل همیشه چون گلے خندان نگاهم می ڪرد گل بسیار زیبایے که تقدیم محضر حضرت زینب ( سلام الله علیها ) نمودم اللّهم تقبل منّا محمد رضا الوانی 🌷 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴؛