┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹 چند روز قبل بمب گذاری یکی از نیروهای اطلاعات یگان به شهید شوشتری گفتند : سردار ظاهرا نیروهای ضد اطلاعات و سرویس های جاسوسی منطقه قصد حرکت خاصی را در منطقه دارند و ... سردار شوشتری با آرامش کامل گفتند : ... فلانی از شهادت میترسی ؟ ... ! شهید زلفی در روزهای آخر عمر شریفشون کمتر فرصت حضور در یگان رو داشتند و مدام در ماموریتهای مختلف شرکت میکردند. یک روز مانده به شهادت ایشون یک اتفاق عجیبی افتاد! انگاری که برای شهادت انتخاب شده بودند و ایشون نمیخواستند این فرصت رو به هیچ وجهی از دست بدهند ...! ماجرا این گونه بود که : یکی از همکارانشون به ایشون تماس گرفتند و گفتند بلیط هواپیما میگیرم خودتون رو برسونید سیستان. شهید هم قرار شد با اولین پرواز ممکن بیان زاهدان اما ایشون سه بار از پرواز جا ماندند ولی به هر قیمتی بود با پرواز سوم یا چهارم خودشون رو به زاهدان رسوندند. 🔹در نهایت در آن روز موعود صبحگاه علیرغم اینکه همه نیروها میدانستند منطقه پیشین مورد توجه عوامل سرویس های اطلاعاتی دشمنان و یکی از همسایگان قرار گرفته همه به سمت این مکان برای برقراری جلسه وحدت میان اقوام و طایفه های منطقه حرکت کردند حدودا ساعت 8 بین راه در منطقه ای توقف کردند و شهید زلفی از اتومبیل خودشون خارج شدند و رفتند وضو گرفتند و باز توی ماشین نشستند انگار که میدونن چه اتفاقی قراره بیفته شهید شفیع پور مدام میگفتند اگر میخواهید عاقبت بخیر بشید باید هجرت کنید و مدام به دیگران توصیه میکردند : صلوات بفرستید و ذکر بگید و ... 🔺تا اینکه حدود ساعت 8:15 دقیقه به منطقه پیشین که 6400 متر با مرز فاصله دارد رسیدند . دقایقی پس از استقرار و نشستن همه در ساعت 8:20 دقیقه بمب منفجر شد .... ! حدود 50 نفر در این جریان شهید شدند . چند روز بعد قرار شد تیمی متشکل از شهید جعفر خانی ، شهید صمد امیدپور و چند نفر دیگر از بچه ها برای انتقال شهدا به تهران اقدام کنند 🔹در تهران هم بعد از مراسم های لازم و تشییع شهدا در محل یگان و محل سکونت شهید و بهشت زهرای تهران شهید زلفی در قطعه 50 بخاک سپرده شدند. شادي روح شهداي اسلام 🏴