پشت میدون مین گیر کرده بودیم فرصت خنثی کردن مین نبود. اومد سمتم گفت میخوام برم جلو...
حرفش این بود که من برم روی مین تا معبر باز بشه. جوابی نداشتم. ماتم برده بود. آخه فقط ۱۷ سالش بود. سرم را انداخته بودم پایین.... اسلحهشو داد به یکی از بچهها پیشونیمو بوسید و دوید سمت میدون مین با فریاد الله اکبر.....
شهید غلامحسین عیدیان
شادی روحش صلوات🌹
#یادشهداکمترازشهادتنیست
#باشهـــداوسیّدالشُّهداتــاظهــــور
🆔
@shahid_azizzadeh