بسم الله النّور
یادته؟
مامان همیشه می گفت از تیرآهن موندن بترسید!!!
می گفت: آدم ها مثل آهن هستند، بعضی در حد تیرآهن باقی می مانند و بعضی انقدر در کوره می سوزند و انقدر ضربات پُتک روی سرشون رو تحمل می کنند که تبدیل می شوند به شمشیر دو دم! تبدیل شوند به ابزار دست امیرالمومنین...
یادته محمد؟
یادم نمیاد چه زمانی به شمشیر تبدیل شدی در دست قمر منیر بنی هاشم برای دفاع از ناموس خدا، اما ما هنوز...
هنوز در کوره ایم... تقویم هرچند چهار سال از رفتنت رو نشان بده اما انگار ما چهل سال است در کوره ی رفتنت می سوزیم.
غصه نخوری! فدای سرت اگر مادر هنوز دلتنگی می کند...
فدای سرت اگر پدر، آشکارا با غم تو پیر می شود...
فدای سرت اگر دل من و برادرت مثل شمع می سوزد بعد از رفتنت...
اصلا همه سختی های پس از تو، فدای سرت نازنینم...
تو فقط بتاب، ماه شب تار من!
روشنی ببخش به دل جوانانی که در این ظلمت امیدی به هدایتشان هست، بتاب و نگذار در غربالگری های آخرالزمان، سقوط کنیم، بتاب و تمام برنامه های دشمن را با محبتت نابود کن، بتاب و سرباز جمع کن برای ظهور مولایمان، بتاب تا بتوانیم این ساعات پایانی شب را تاب بیاوریم...
بتاب عزیزدلم، آرام جانم، جوان رشیدم، بتاب...
__________________
هنوز دیر نیست
هنوز صبرِ من، به قامتِ بلندِ آرزوست
عزیزِ همزبان
تو در کدام کهکشان
نشستهای؟
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے💔
🌸🍃| @shahid_dehghan