『✍🏻| 』 با این که به‌نظرم زیر فشارها روز به روز ناراحت‌تر و عصبی‌تر می‌شد، ولی جواب همه را با خوش‌رویی می‌داد فقط نمازش طولانی‌تر می‌شد. غالبا در اتاق دربسته نماز می‌خواند و من به خودم اجازه نمی‌دادم در هیچ حالتی در را باز کنم و بروم داخل اما بسیاری افراد بودند که همین‌طور در را باز می‌کردند و می‌رفتند توی اتاق. یکی دو بار هم دیدم مرتضی خیس اشک شده حالتش به نظرم چیزی بیش‌تر از یک استغاثه آمد چون این اشک  برای خلوت کردن یا فشارهایی که در مجله هم بود نمی‌توانست باشد احساس میکردم یک جور فرج و رهایی می‌خواهد و ذله شده از همه چیز یک بار ناله ی او را شنیدم که میگفت چرا این [...] درست نمیشه؟ چرا این کارها را میکنه؟ شهید باقری 📚:به روایت سید علیرضا میر علی نقی در کتاب ˹🌼| @shahid_dehghan˼