🌌|#مناسبتی
گفتم: حسین دارم از استرس میمیرم گفت: یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهی کار منم همین باز کرد (آخه خودشم به سختی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشه داداش بگو. گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو...
.
.
.
بغضم ترکید با گریه رفتم سمت خونه حاضر شم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درست شد...
🥀 شهید حسین معزغلامی
#شهادتحضرترقیهبنتالحسین
🖤|@shahid_dehghan