رمان 📖💕
#اسیر_یک_روانی
به قلمــــــ✏️
#حدیث_نادی
ژانر 🎭
#عاشقانه
خلاصہ 🗒ترسیده و گریون فقط میدوییدم نفس کم اوردع بودم برگشتم عقب تا ببینم ک با دیدنش ترسو وحشتم بیشتر شد پاهام دیگع یاری نمیکرد،چند باری نزدیک بود سکندری بخورم ب سختی تونستم جلویه زمین خوردنمو بگیرم صدایه ضریان قلبمو میشنیدم ک چطور تند تند میزنع