منزل‌ماکوچک‌است.زمانی‌که‌مسعودبه شهادت‌رسید،جمعیت‌بسیاری‌آمده‌بود. برادرم‌نگران‌شد.‌ناگهان‌به‌یادآوردم، مسعودپارکینگ‌راتمیزکرده‌بود. به‌برادرم‌گفتم:«مسعودمی‌دانست، شهیدمی‌شود.خودش‌پارکینگ‌راآماده کرده‌است.فقط‌یک‌جاروزده‌وفرش‌هارا درپارکینگ‌بی‌اندازید.»درکم‌ترازیک‌ربع همه‌جمعیت‌درپارکینگ‌نشسته‌بودند. 🎙[مـٰادرشھید] ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ .🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.