برای عروسش یک حلقه خریده بود و دو تا قواره چادری ، یک چادر مشکی ، یک چادر نماز . یک قواره پیراهنی هم برای خودش خرید ، ولی حلقه نگرفت . شب عروسی تا صدای اذان پیچید همه‌ی مهمان‌ها را بلند کرد برای نماز . یکی را فرستاد جلو ، بقیه هم پشت سرش . از بس به نماز جماعت اهمیت میداد . - شهیـد دکتر محمد علـي رهنمـون 🎀 .