- چرا بیکار ایستاده‌ای؟! نمیخوای آرپی‌جی بزنی؟! + چرا،کمکم رفته موشک بیاره منتظر اونم! چند لحظه بعد حسین آمد با یک گونی موشک! فرمانده لشکر بود..!