•|یـادگاران|• رفته بودیم شناسایی. فاصله ی ما با نفربرهای عراقی ڪمتر از صد متر بود. از بالای خاڪریز خط عراقی ها را نگاه می کردم. هرچهـہمی دیدم، می گفتم. یڪ دفعه حسن گفت « زود بیا پایین بریم » شصت هفتاد متر دور نشده بودیم ڪـہ یڪ خمپاره خورد همان جا. ڪتاب @shahid_dehghanamiri