💚🌱
#روایت_عشق💜
زیر زمین خانه اش را کرده بود حسینیه،
پنجشنبه آخر هر ماه روضه میگرفت.
از ۶ بعد از ظهر مراسم شروع میشد و خیلی از دوستان از ۴ میآمدند حسینیه ، ولی صیاد نمیگذاشت کسی دست به چیزی بزند.
پاچه های دست و پایش را بالا میزد و مثل یک خادم کار میکرد ، همه جا رو جارو میکرد و میشست.
مجلس که شروع میشد دیگر خودش را نشان نمیداد....
📚خط عاشقی ، ج1
#شهید_صیاد_شیرازی♥️🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄