قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـــــ ــ روضه نمےخواهد ؛ همین یک جمله کافیست ! نخ تسبیح تنت باز شد و یک‌صد و یک دانه شدی !💔
یکے گفت: من از پیامبر کینه‌ای قدیمے دارم ! دیگری گفت : من از علے کینه دارم ! و او شبیه پیامبر بود و نامش علے ؛ همین شد که .. پیکرش را پدر با عبا جمع کردند و به خیمه برگرداندند !💔 ـــ (؏)✨