قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
برمےگردم و تمام ِ محرم را یکبار دگر مےنگرم .✨ هفته به هفته ، روز به روز ، ساعت به ساعت و .. لحظه
محرم تمام شد ... دوبارھ من می‌مانم و یک دنیا دلتنگی ، من می‌مانم و حسرت حرم ، من و آرزوی یک لحظه دیدار !💔(: من می‌مانم و یازدھ ماھ بی ... این لحظات آخر کمی برمی‌گردم ؛ نوکری‌هایم را مرور می‌کنم ... روضه‌ها را دوبارھ می‌خوانم . یادم می‌آید آنجا که گریه‌ام نمی‌گرفت تسبیح بـھ دست ذکر یا علمدار می‌گرفتم تا سقای حرم ، بـھ آبروی عطش ، التماس چشمانم را پاسخ دهند ... اما من اینبار سراسر اشکم ؛ دلم آنقدر از دوری تنگ شده که جایی برای دُرَر ِ اشک ندارد ؛ یا ابوفاضل'؏ ، یک زیارت می‌خواهم ... چند قدمی ، نفسی در حرم می‌خواهم ؛ نصیب ِ این دل ِ شکسته می‌شود؟ ✨(: ـــــــــــــــــــــــ ـــــــ - 🥀